بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- خداوند منان دونوع صفات داردصفات اولیه وصفات ثانویه صفات اول صفات ذات میگویئم مثلا اب ذاتا بیرنگ است ومایع است وصفات ثانویه اب میتواند رنگ پذیری کند یا بخارشود ویا یخ شود دربارهشناخت صفات ورابطه اش باذات هوز کسی بهدرجهکمال نرسیدهاست حدس هائی زده میشود- کهحضرت جناب دکتر دینائی رحمت الله دراین بره کتابی سترگ دارند- اصسان هم همین طور است روح یک صفات اولیه دارد ویکسری صفات ثانویه دارد صفات اولیه که صفاتی روح است از بدو تولد تا اخر ثابت است اگرتغیر کندفرد مجنون است که به ان هویت ذاتی میگویند ولی درصفات ثانوی فرد در طول زمان ازتعادلی به تعادل دیگر میرود که درتحقیق از طفولیت به سمت رد دربچه های بخوبی روشن است ولی درسن بالا ککمی مشکل میشود مگر اثاری از خودبروز دهد عدم تعادل درصفات ثانویه دردی جانکاه برای فرد ایجاد میکندکه بخضش خارجی ممکن است که ظهوری نداشته باشد- ولی فرد را گرفتار مشکلات میکند-در ادبیات عرب برای نشان دادن درجه اهمیت غلو میکردند- نکته دیگر اگر کسی بگوید چراخداوندمنان پشه راخلق کرد- اینفرد از تمام ثوابهارا ازدست میدهد ودرعمق جهنم است جناب علامه ایت الله طباطبائی رحمت الله هرمخلوقی ایه ای از صفات الهی استکه خداوندمنان عاشق صفات خود است بقول جنا حافظ خرام ازانم کهجهان خرم از اواست جهان خرم است زیرا خرم از خرم بودن الهی است- بحثی است که بین حضرت علامه ایتاله طباطبائی رحمت اله وعلامه استادمعزز حضرت ایت الله مرتضی مطهری رحمت اله علیه-که انسانی که مرد وخاک شد دیگر خاک است چه دهمیتی دارد مگر سمبولیک به انگاه کنیم یا میگیوند که درقبر ان فرد زنده است ویا ارتباط باان فرد ا زطریق قبر بیشتر است ولی حضرت ایت الله طباطبائی میفرماید این خاک ان مومن است ارزش را به خاک داده است حدیث داریم کهفرد قران میخوانده است وقران درس میداده است ولی ملحد شدهاست درحهنم گلوی او زبان او نمیسوزد زیرا به ان ارزش داده است حضرت علی علیه السلام دست اش یدالله- زباناش لسان الله است به جسم خود ارزش الهی داده است- درخاک شدن جسم مبارکش کهمعلوم نیست خاک شده بشادان ارزش را ادارا است ایشان مثالی می اورد عکس رنگ روی رفته مثلا جد مادری خود کسی دارد این رنگ است پس ارزش نبیادداشته باشد ولی این رنگ مادربزرگ را نشان میدهد پس دارای ارزش زیادی دارد این خاک راخداوندمنان برای ان فرد انتخاب کرده است ولی بایدبه ان ارزش داد-مثالوعروف دیگری حضرت علی علیه السلام درجنگ ضربه ای به عمروبن عبدود زد این ربه دست بیش از تمام تمام عبادت جن وانس ازش پیدا کرد- این ازش همیشه همراه این دست است- اما درغلو درنجاست وطهارت- حضرت استادمعزز ایت اله زبرجدرحمت الله علیه فرمودند- بنظر میرسد دوعلت است یکی امکان دارد میکربی ویا ویروسی رنجاست باشد که اب به ان میرسد- رشد میکند وباید با مقداری اب انهارابیرون کرد وتاحدی هم ضعیف میشوند ولی از بین نمیرونند وضربه مختصری به بدن میزنند که بدن میتواند انرا برطرف کند ودوم یک ماده شیمیائی است که دراب باز ذمیشود مثال خوب ان اسانس است- بامقداری انسان میتوان یک استخر طعم وبوی مثلا شاه طره(تره) داد این اسانس دراب باز میشود واین ماه مضراست وهرچه ابر ریخته شود اثراش ذکم میشود- حال اگر یک قطره خون در اب کر افتاد وابرا بهم زدیم نه رنگی ماند ونه طعمی اب کر طاهر وپاک است وبایک قطره خون درلباسنماز باطل نیست همین طور درمثله شراب ولی حضرت علی علی السلام میفرمیاد که اگر یکقطره شضراب درچاه ای افتاد وکل ابچاه درچاهدیگری ریختند تا هفتادچاه من از اب چاه هفتم نمیخورم وحتی درحدیثی دیم باان اب نان بپذنند من انرا نمیخورم این غلو برای ان است که خبثت شرابرا مشخص کند مسئله یک ساعت ازدواج موقت چننین است که اسنانراد مسئله جنسی دردمند میکند چه بسا درضمن رانندگی متوجه بعضی نکات نمیشودوتصادف میکند